تب ِماه

هرشب ستاره ای به زمین می کشند و باز ... این آسمان غم زده غرق ستاره هاست

تب ِماه

هرشب ستاره ای به زمین می کشند و باز ... این آسمان غم زده غرق ستاره هاست

پی ام


ما

پناهجویان ِ در وطن
که هر روز
در تنهایی
حلق آویز می شویم
ما
بردگان ِ به حراج گذاشته ی زندگی
که در سکوت
به صدای زنجیر های داغ خورده بر دل هامان
خیره می شویم
ما
سرزمین اشغالی ِ تو ایم
کرانه ی بی فروغ ِ باختر
جایی حوالی نوارِ خون به جگر ِ غزه
که هر روز اخبار سانسور شده و دروغینی
با لامپ ِ سوخته ی مسنجر
به سمع و نظر ِ تو می رسانیم
شنوندگان عزیز
شنونده ی عزیز تر از جان
توجه فرمایید
خونین شهر

شهر ِ بغض و دلتنگی و هجرت

شهر ِ بی تو

...
........
همچنان در بند و اسیر است