تب ِماه

هرشب ستاره ای به زمین می کشند و باز ... این آسمان غم زده غرق ستاره هاست

تب ِماه

هرشب ستاره ای به زمین می کشند و باز ... این آسمان غم زده غرق ستاره هاست

سه ...




حالا

سه سال گذشته است .

و چقدر از سه متنفرم . و چقدر از چهار متنفر خواهم بود . و  چقدر از پنج , شش , هفت ...

چقدر سخت است از سالهای شصت تا به امروز از اینهمه عدد متنفر بوده باشی ...
چقدر همه ی اعداد با اینهمه جای خالی نفرت انگیزند ...

نظرات 6 + ارسال نظر
آناهیتا سه‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:41 ق.ظ http://2-k-h-t-a-r-dps.blogsky.com/

سلام مهتابم
کاش دردمان اعداد بود
جای خالی ها
سه نقطه ها
حرفی ندارم ها
خون گریه می کنند...

خوشحالم هستی

سلام سلام سلام ...
سه نقطه ها ...

می بوسمت آنای هم بغضم ...

سهبا سه‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:25 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

سلام مهتابم ...

مامانگار یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:58 ق.ظ

سلام مهتاب شبهای تار....
..تو خود آن چراغی ..طلعت نور..در سینه سیاهی ..
...باید که... رنگ دل بگیرد...رنگ عشق...آن اعداد....
رو به جلو... نوید امیدند و حرکت و شدن...

محبوبه سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:56 ب.ظ

از روزها شروع شد
رسید به ماه ها
بعد سال
زیر سایه ی این کابوس
کم کم از زندگی بیزار میشیم...

محبوبه چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:38 ب.ظ

نیستی و نبودنت
چیزی کم نمی کند از عزیز بودنت...

حمید دوشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 01:05 ق.ظ http://abrechandzelee.blogsky.com/

نصفه شبی یادت افتادم گفتم سلامی کنم. هرچند احتمالا به این زودیا اینجا و پیاماشو نمیبینی. هرجا هستی خوشبخت باشی الهی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد